تاکنون برایتان پیش آمده که چنان در افکارتان غرق شده باشید که در نهایت با روانی ازهمگسیخته، نسبتتان را با واقعیت از دست دهید و نتوانید چیزها و اتفاقها را آنطور که واقعاً هست مشاهده کنید؟ گاهی تمام تلاش خود را به کار میگیرید تا افکارتان را کنترل کنید و هر چه در این جهت سعی میکنید، به بنبست میرسید؟ باید به شما بگوییم که تنها نیستید. «زندگی سخت است و فکر کردن فقط سختترش میکند.» این اعتقاد اصلی جوزف انگوین، نویسندهی کتاب هر آن چه فکر میکنی باور نکند است. تصور کنید زمانی را که در خواب و بیداری در تختخوابتان دراز کشیدهاید و افکار منفی هر لحظه در سرتان بیشتر جان میگیرند. در این مواقع هر چه تلاش میکنید نمیتوانید ذهنتان را مدیریت کنید و کمی از اضطراب ناشی از بیشازحد فکر کردن بکاهید. اینگونه میشود که خیره میشوید به سقف، به دیوار اتاق و بیسلاح و بیسپر مقابل افکار منفی قرار میگیرید.