این کتاب در دو بخش نگاشته شده است. بخش اول آن تحت عنوان «نحوه عملکرد برتری خفیف است که در این بخش نویسنده داستان زندگی خودش را بازگو می کند و از شکست ها و موفقیت هایش میگوید نویسنده معتقد است تنها چیزی که او را به یک مدیر موفق تبدیل کرده، پشتکار و سخت کوشی بوده است. او از تجربه ی خودش به هنگام سقوط سهام شرکت اش می گوید و نحوه ی عملکردش به هنگام مواجهه با این مشکل بزرگ را بازگو می کند. بخش دوم کتاب «زندگی کردن با برتری خفیف نام دارد. در این فصل جف اولسون بیشتر از اهمیت انجام کارهای کوچک و تأثیرگذار به صورت مستمر در زندگی می گوید. او معتقد است لحظه های خصوصی و پنهانی شخصیت هر فرد تعیین کننده ی مسیر زندگی است. انتخاب های کوچک مشخص میکنند که ما ساعت هایمان را در طول روز چگونه می گذرانیم. مجموعه انتخاب های کوچک و نادرست روزمره شاید به ظاهر کم اهمیت و بی تأثیر باشند ولی آینده را تحت شعاع قرار می دهند و ما را از مسیر موفقیت دور می کند.